نگاه اغلب نویسندگان ادبیات دینی با جوان فاصله دارد
تاریخ انتشار: ۲ اسفند ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۸۰۳۹۶۰
امین خرمی:حوزه ادبیات داستانی در ساحتهای قصه، داستان کوتاه و رمان؛ هر اندازه که در گونههای مختلف توانسته دستی گرم در ارتباطگیری با مخاطبان داشته باشد در ارائه قهرمانهای برخاسته از تاریخ صدر اسلام و معرفی الگوهای بزرگی چون حضرت علیاکبر(ع) دستانش از «خالی عادت، سبدی پُر بوده» و به تحقیق در مقایسه با دیگر شاخههای خلق آثار ادبی نتوانسته جایگاه شایسته و بایسته خود را دریابد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
*جناب محدثی؛ بحث را با وجه تسمیه روز میلاد حضرت علیاکبر(ع) به عنوان و «روز جوان» آغاز کنیم. از زاویه دید شما چرا این روز؛ به عنوان «روز جوان» در تقویم فرهنگی کشورمان به ثبت رسیده و نامگذاری است؟
همه ما حضرت علیاکبر(ع) را بنابر آنچه که در تاریخ و حادثه عاشورا مطرح میشود، به عنوان یک جوان میشناسیم. فردی که سن او در حادثه کربلا حدود ۲۸ سال بوده و این سن و سال برای انسان دوران اوج جوانی است.
از سوی دیگر حضرت علیاکبر(ع) مظهر آگاهی؛ بصیرت؛ شجاعت؛ دفاع از امام خودش؛ ایثار جان و هر فضیلت دیگری است که بخواهیم نام ببریم؛ پُرواضح است که اگر بخواهیم روزی را به عنوان «روز جوان» در تقویم فرهنگی ایران اسلامی و انقلابی انتخاب کنیم مناسبترین گزینه حضرت علیاکبر(ع) و میلاد حضرتشان خواهد بود.
*آنچه در مواجهه با ساحت خلق ادبیات -منظورم ذات ادبیت ادبیات- در مواجهه با ائمه اطهار(ع) و یا اسوههایی چون حضرت علیاکبر(ع)؛ در هر فرم و ساختاری، ازجمله شعر؛ زندگینامه؛ قصه؛ داستان و رمان در حوزه الگوپذیری شاهد هستیم در سخنان بزرگان کشور بر آن تاکید شده است. در رأس این بزرگان؛ مقام معظم رهبری تا ادیبان، محققان و پژوهشگران بارها بر این مهم تاکیده داشته و دارند که سن جوانی یکی از اصلیترین دوران زیست هر انسان برای انتخاب و پذیرش الگو به شمار میرود. اما جهان کتاب و ادبیات ما نتوانسته در ارائه قهرمان از چنین الگوهایی که مورد تاکید بزرگان هستند، خاصه در حوزه ادبیات داستانی دست بالایی داشته باشد و موفق باشد. این مهم درباره حضرت علیاکبر(ع) نیز مانند دیگر بلندنامان تاریخ صدر اسلام نیز صادق است. از زاویه دید شما با وجود چنین زندگانی پرفراز و نشیب؛ همچنین بهره بردن از صفات برجسته و ممتاز که هر کدام از آنها برای خلق قهرمان کافی است چرا نویسندگان آثار ادبیات داستانی ایران در بهره بردن از بزرگی چون حضرت علیاکبر(ع) برای خلق قهرمان در روایت آثارشان برای عموم مخاطبان به ویژه جوانان که روزی به نام آنها در تقویم فرهنگی ثبت شده است نتوانستهاند توفیقی در خور این نام و شانیت مقام او داشته باشند؟
این امری بدیهی، اثبات شده و مولفهای امتحان پس داده است که برای معرفی یک الگو در ساخت خلق قهرمان، آنچه که ضروری است بر این مهم استوار است که نویسنده و خالق اثر باید شاخصههای رفتاری و زندگی آن شخص را مورد هدف و بازتاب روایت خود قرار دهد.آنچه که از حضرت علیاکبر(ع) در منابع نقل شده، اغلب به اسناد حماسه حسینی(ع)، در مسیری حرکت کاروان به سمت کوفه تا واقعه عاشورا ارجاع دارد. جز این؛ جلوه آنچنانی در کتابهای تاریخ از زمان پیش از این حادثه از ایشان نقل نشده است.البته این مسئله تنها به حضرت علیاکبر(ع) ختم و منحصر نمیشود. در مورد ماه بنیهاشم، حضرت عباس(ع) همین مسئله صدق میکند که در حوزه اسناد و مدارک، عمده بروز شخصیتی ایشان در حادثه عاشورا دیده میشود. حضرت زینب(س) نیز در این دسته قرار میگیرد و جز این دست از اسناد از کلیت و فراز و فرودهای زندگی این بزرگان متأسفانه کمتر اسناد، مدارک متقن، قابل اعتنا و اتکا وجود دارد.مهمترین دلیل این امر به زیست این بزرگان و حضرات در عصر امویان باز میگردد. عصری که رسانهها در اختیار مخالفان بود و به همین سبب چندان اطلاعاتی از چنین نامهای پُرآوازه در بطن و متن شکلگیری مکتب حسینی در دست نیست. از سوی دیگر پیروان آنها نیز در شرایطی نبودند که بتوانند فراز و فرود زندگی حضرات را تبلیغ و ثبت کنند.اگر ما در ادبیات خود، در کتابهای داستانی، در رمان، حوزه شخصیتنگاری درمورد بزرگانی از جمله حضرت علیاکبر(ع) با آثار کمی مواجه هستیم؛ مهمترین دلیل آن است که منابع متقن و مستند از آنها کمتر در دست داریم. آنچنان که ذکر شد؛ اگر هدف ما معرفی و ارائه الگو است؛ طبیعی است کسی که بخواهد الگویی را معرفی کند اگر با فقر منابع مواجه باشد دستش بسته خواهد بود.زمانی که مشغول نگارش کتاب «علی اکبر(ع)؛ الگوی جوانان» بودم و به منابع مختلف مراجعه میکردم، به کتابی برخوردم درباره شخصیت و فضائل حضرت علیاکبر(ع) که حجم آن قریب ۴۰۰ صفحه بود. بسیار خوشحال شدم که چه عجب، کتابی و مطلبی فنی درباره این بزرگوار پیدا کردهام! وقتی این کتاب را ورق زدم، متوجه شدم نویسنده بر اساس آن حدیث که میگوید حضرت علیاکبر(ع) اشبه الناسترین مردمان به رسول خدا(ص) در خُلق، خو، رفتار، گفتار و... است؛ نویسنده به این بهانه سراغ پیامبر اکرم(ص) رفته است و از اینکه پیامبر سیرهاش چگونه بود؛ رفتارش چگونه بود؛ منشش چگونه بود؛ برخوردهایش چگونه بود و نظایری از این دست نوشته است. چرا؟ چون حضرت علیاکبر(ع) بنا بر همان حدیث و روایت «آینه تمامنمای پیامبر(ص) است.» و گویا همین برای آن نویسنده کافی بوده تا دست به روایت و نگارش سیره پیامبر بزند.
همه اینها است که باعث میشود بگوییم مشکل ما در مسیر معرفی چنین الگوهایی مانند خود حضرت علیاکبر(ع) مطلب، اثر و کتاب کم است؛ چون با کمبود منابع موثق و قابل اعتماد در این حوزه مواجه هستیم.
*درباره قفسه خالی حوزه آثار ادبیات داستانی در قیاس با دیگر گونههای کتابت با محوریت ائمه اطهار(ع) دو نظریه در فضای نقد ادبی جامعه ما مطرح است. نخستین رای و نظر بر این نمط استوار است که نویسندگانی که در حوزه ادبیات داستانی سراغ خلق روایتی از ائمه اطهار(ع) یا بزرگواری چون حضرت علیاکبر(ع) رفتهاند؛ گاه چنان ساحت قدسی و الوهی را از این افراد آفریدند که حتی خودشان جرأت پرداختن در گام و اثری دیگر درباره این حضرات را ندارند چه رسد به مخاطب! دومین رای و نظر حکایت از آن دارد که عدهای در کنار فقر منابع که شما به آن اشاره کردهاید به سختیهایی که نوشتن در حوزه پرداخت به ساحت روایت از ائمه اطهار(ع) و یا اسوه بزرگی چون حضرت علیاکبر(ع) در خلق آثار داستانی با خود به همراه دارد را دلیل کمکاری نویسندگان در این حوزه برمیشماند تا مبادا از سر غفلت روایت توام با جهان تخیل خلق اثر داستانی با رمان آنها، ناخودآگاه قلب واقعیتی را با مخاطب در میان بگذارد. شما از این دو نگاه بر کدام سو تکیه دارید و استوارید؟
من هر دوی این دلایل را به نحوی تأیید میکنم با این بیان که ما در منابع دستمان خالی است.
مسئله دیگر را نیز تأیید میکنم که عدهای بهدلیل آنکه مطلبی در خور و مطالعه ندارند؛ به تبع همین مهم، اطلاعات مفیدی نیز ندارند. درست به همین دلیل است که در پرداخت اثرشان بُعد معنوی و ملکوتی این حضرات را آنقدر بالا میبرند که گاه حتی به تفسیر میرسند. یا اغلب از چنین افرادی شاهدیم که میگویند ما کجا و نوشتن رمان درباره حضرت علیاکبر(ع) کجا؟
اجازه بدهید مثالی ساده و شفاف بزنم. ببینید؛ وقتی نویسندگان درباره یک شخص عادی؛ یک رزمنده در دوران دفاع مقدس یا دیگر جبهههای نبرد حق علیه باطل بهراحتی مینویسد به این سبب است که اطلاعات درباره او و وقایع پیرامونی او وجود دارد. نویسنده تحقیق میکند، ذهنیتی و دغدغهای در این حوزه نزد او وجود دارد، جذب آن سوژه میشود و شروع به نوشتن و خلق اثر میکند.
اما در مواجهه با این تجربه موفق میان آثار داستانی نویسندگان دفاع مقدس کشورمان؛ نسبت به افرادی که بهانه ننوشتنشان درباره ائمهاطهار(ع)، یا اسوهها و الگوهای بزرگی چون حضرت علیاکبر(ع) بیان این جمله است که «ما کجا و نوشتن رمان درباره حضرت علیاکبر(ع) کجا؟» به صراحت در پاسخ به این نگاه باید گفت و میگویم که چطور درباره دفاع مقدس و قهرمانهای آن مینویسند و نمیگویند «ما کجا و فرماندهان و رزمندگان کجا؟!» اما وقتی پای به میدان آمدن و نوشتن از حضرت علیاکبر(ع) یا امثال این بزرگواران به میان میآیند دیگر خبری از قلم و آثار آنها نیست؟! پاسخ این است که چون آن حس درونیای که یک نویسنده باید نسبتبه یک شخصیت برای خلق قهرمان و روایت آن داشته باشد در وجود آنها پیدا نمیشود. چون چنین حسی میان برخی نویسندگان ما نیست، بهانه خود را اینچنین عنوان میکنند که «این افراد صاحب جایگاه رفیعی در عرشی هستند و آنها کجا و ما کجا؟»؛ البته که این عذر پذیرفتنی نیست!
این امری مسلم و طبیعی است که هر نویسندهای که میخواهد درمورد یک شخص یا خلق قهرمانی رُمانی بنویسد، مدت شش ماه؛ یک سال یا دو سال وقت میگذارد، تحقیق میکند، اطلاعاتی را کسب میکند، سپس حاصل پژوهشهایش را با نگاه خلاقانه تبدیل به رمان میکند. اما برخی از این عزیزان حاضر نیستند برای بازپرداخت شخصیتها، الگوها و اسوههایی چون حضرت علیاکبر(ع) چنین وقتی بگذارند، به همین سبب در مواجهه با چرایی کمکاری روی به بهانه میآورند.
*مقام معظم رهبری در «بیانیه گام دوم»؛ یکی از اصلیترین سرمایهگذاریها برای ادامهدهندگی مسیر انقلاب را سرمایهگذاری بر جوان میدانند. همچنین در روایت حضرت آقا با محوریت «جهاد تبیین» نیز بر این مسئله تأکید دارند که اگر «ما روایت نکنیم؛ دیگران روایت میکنند.» دیگرانی که به قطع و یقین با انقلاب و اسلام عناد دارند، پس روایتشان قلب حقیقت است. ازسوییدیگر تأکید معظمله بر این مسئله استوار است که باید با جوان امروز به زبان او صحبت کرد. به اعتقاد شما به عنوان یک روحانی که دستی گرم به قلم و نگارش دارید، برای جوان امروز گفتن و نوشتن از بزرگانی چون حضرت علیاکبر(ع) یا دیگر ائمهاطهار(ع) باید چگونه باشد تا آن جوان در مواجهه با اثر مکتوب، مجذوب آن شود و آن را پس نزند؟
این الگو از نقطه نظر «قلم و انتخاب سبک نگارش» و هم «زاویه دیدی که یک نویسنده میتواند در پرداخت موضوع» داشته باشد قابل طرح است.
اگر ما جاذبه لازم در همنشینی نسل جوان با آثار مرتبط با مبانی دینی، معرفتی، بهره و الگو گرفته از بزرگان دین اسلام چون حضرت علیاکبر(ع) به زبان داستان و رمان نمیبینیم؛ دلیل مهم آن است که کتابهای نگاشته شده دراین حوزه اغلب با ادبیات قدما، نگاه قدیم نوشته شده؛ با زبان و لحن جوان امروز چنان فاصلهای دارد که ارتباطی با او برقرار نمیکند.
نکته دیگر آنکه خلق حالوهوای جدید و مطابق با نگاه، بینش، نگرش، گویش و منش جوانان امروز کمتر در آثار حوزه ادبیات دینی دیده میشود. بهعنوان مثال؛ هر شرح حال نگاری که در این عرصه قلم میزند هنوز از روش تولد؛ معرفی پدر و مادر؛ سیر مراحل زندگی کار خود را شروع میکند و به پایان میبرد و آثار خود را با چنین سبک و الگویی به رشته تحریر درمیآورند. این در حالی است که نگاه اغلب نویسندگان ادبیات دینی و مذهبی ما با نگاه جوان امروز در ساحت مواجهه با آثار مکتوب فاصله دارد.
من این تعبیر را در گفتوگوهای مختلف و متعددی بهکار بردهام که در خلق هر اثری با اتکا به معارف و شعائر دینی خود؛ به عنوان مثال نه الزاما با اتکا به روایت زندگی ائمهاطهار(ع) یا تاریخ صدر اسلام؛ حتی در حوزه «نماز» یا «حجاب» تا گام گذاشتن در حوزه نوشتن از شخصیتهای بزرگ و اسوههای بهنام دین اسلام اگر با قلمی بنویسیم که به تعبیر شما جوان را جذب و میخکوب کند، او را پای کتاب نگاه دارد تا آن اثر را تا پایان بخواند، قطعاً موفق بودهایم؛ اما کمتر چنین آثاری را شاهد هستیم.
اگر امروز پژوهشی در منابع کتابخانهها و کتابشناسیها انجام دهیم، ممکن است به بیش از ۱۰۰ عنوان کتاب با محوریت حضرت علیاکبر(ع) برخورد کنیم. ولی از این ۱۰۰ کتاب چند کتاب را میتوان به جوان امروز داد که آن را بخواند، تا پایان با آن همراه باشد و از آن بهره ببرد. کمتر میتوانیم چنین آثاری را در میان کتابهای امروز پیدا کنیم! این حرف و سخنم جمیع آثار در مورد نماز؛ درمورد حجاب و در مورد اخلاق نیز صادق است و نگاهم تنها در حوزه نگارش کتاب بر اساس شخصیتها، الگوها و اسوههای بزرگ دین اسلام استوار نیست. «سبک قلم» و «زاویه دید»؛ دو عنصر مهمی است که اگر در کتابهای امروزی رعایت نشود و وجود نداشته نباشد توفیق جذب جوانان را از دست میدهد.
نویسندههای ما قاعدتاً باید بر بهروز بودن قلم و زاویه دید جدید در مسیر خلق آثار حوزه ادبیات دینی اهتمام ویژهای داشته باشند. نویسندهای میتواند در این حوزه وارد شود که خود آثار جدید و جوانپسند را خوب خوانده باشد خود را در این فضا قرار دهد و بتواند با این ویژگیها اثری جذاب برای مخاطب جوان امروز خلق کند.
*در فرازی از صحبتهای خود به کمبود منابع و اسناد اشاره کردید. در مواجهه با کتاب شما (علی اکبر(ع)؛ الگوی جوانان) با منابع و اسناد بسیار و متعددی مواجه میشویم. آیا در روند نگارش این کتاب جایی بوده که شما در صحتوسقم اسناد تردیدی داشته باشید یا خیر؟ به زبانی سادهتر، در روند نگارش این کتاب لحظهای رسیده به خودتان بگویید بهتر است این را ننویسم؟! یا به آنچه که نوشتهاید به شکل تام و تمام در حوزه صحتسنجی و اعتبار روایت در ساحت همان روند پژوهشی که به آن اشاره کردید ایمان داشتهاید؟
در حد توان خود به منابعی مراجعه کردم، چه منابع تاریخی؛ چه شرح حالها؛ چه زیارتها و روایتها و دیگر اسناد و منابع نهایت وسع خود را بهکار گرفتم. حاصل اثر و نگارش مبتنی بر این مهم بوده که در ثبت و نگارش روایت بیش از این اسناد جلوه مستند و مستدلی که بخواهد مشکلی در طرح روایتها ایجاد کند نباشد.
درست به سبب همین نگاه؛ سعی نکردم نگاه کمی به کتاب برای افزایش قطر و صفحات آن داشته باشم و کیفیت را پیشانینوشت مسیر و راه قلمم قرار دادم. با صراحت میگویم هیچ کتمانی یا چنین دست از پرهیزها در کارم و مسیر نگارش این اثر نبود و به هر آنچه که به آن رسیدم و آن را مستند میدانستم را بیان کردم.
*به عنوان مخاطب اثر شما میگویم؛ در اضلاعی که شما در این اثر برای مخاطبان خود ترسیم کردهاید میتوانم به وجوهی چون «شجاعت»؛ «فضیلت»؛ «کرامت»؛ «بزرگواری»؛ «جهاد و حماسه»؛ «گذشت»؛ «صبر»؛ «عشق به خدا»؛ «اطاعت از امام» و جلوههای ویژه و بارز دیگری که در مواجهه با بزرگواری چون حضرت علیاکبر(ع) وجود دارد برخورد میکنیم. پرسشم این است که در مسیر خلق قهرمان و ارائه الگو از حصرت علیاکبر(ع) اگر بخواهید حضرت را تنها با یک ویژگی مورد برای مخاطب خود خطاب قرار دهید تا آن ویژگی برای جوان امروز به یک الگو بدل شود، چه خواهد بود؟
به شخصه روی عنصر «پیشاهنگی برای شهادت در راه خدا» تأکید میکنم. این صفت را در مواجهه با تمام صفات افضل حضرت علیاکبر(ع) بارزتر میدانم. صفت بارز و معرف انسانیت برای هر انسانی از جمله جوان، در عصر و زمانه فعلی آن است که اگر بخواهد به تکلیف خود عمل کند؛ باید الهی باشد! باید آماده باشد تا جان خودش را در راه انجام تکلیف بهراحتی فدا کند. ما این را بهوضوح در شخصیت حضرت علیاکبر(ع) میبینیم. جلوه بارز آن در حماسه کربلا، نهضت و مکتب حسینی و انتخاب فدا کردن جانش برای امامش را از جانب بزرگواری چون حضرت علیاکبر(ع) شاهد هستیم.
در واقعه و حماسه دشت کربلا و صحرای نینوا؛ اولین نفری که از بنیهاشم داوطلب شد به میدان برود حضرت علیاکبر(ع) بود.
*پرسش پایانی در این گفتوگو که تلاشی برای آسیبشناسی در حوزه چرایی کمبود آثار داستانی با محور الگوها و قهرمانهای دینی و مذهبی چون حضرت علیاکبر(ع) برای مخاطب به ویژه جوان امروز استوار است به ارائه راهکار از زاویه دید شما برای برونرفت از آسیبهای مطرح شده استوار است. پیشنهادهای شما در این مسیر چیست؟
تأکیدم بر همان نکتهای است که در همین گفتوگو به آن اشاره کردم. نخست آنکه اثر و قلم نویسنده باید متکی بر مستندنگاری باشد. در روایت به هر شکل آن از جمله روایت داستانی در حوزه قهرمانهای دینی و مبانی شرعی، مطالب نباید بر اساس حرفهایی که از زبان و دهان این و آن شنیده شده است متکی باشد. در این وادی حرفهای بسیاری مطرح است؛ اما مستند نیست!
مطالب و اطلاعاتی که بر اساس خواب، شایعات یا گاه خرافات مطرح میشود که هاضمه نسل امروز نیز ممکن است آنها را نپذیرد نباید مجالی برای بیان و عرضه داشته باشد. بازتاب و روایت آن مقدار از شخصیت که قابلقبول، قابل هضم، باورپذیر و مستند باشد؛ بهترین و بزرگترین خدمتی است که نویسنده در حق مخاطب خود در راستای انتقال معارف الهی و اسلامی در مواجهه با شخصیتهای بزرگی چون ائمهاطهار(ع)، دیگر بزرگوارانی چون حضرت علیاکبر(ع) یا حضرت ابوالفضلالعباس(ع) میتواند انجام دهد. اتکا بر کار پژوهشی و بهره بردن از منابع مستند، متقن و مورد تایید خبرگان اهل فن بهترین شیوه برای ارائه آثار جذاب در این حوزه به شمار میرود.
منبع: ایکنا (خبرگزاری بینالمللی قرآن)منبع: قدس آنلاین
کلیدواژه: حضرت علی اکبر علیه السلام ادبیات دینی جواد محدثی ادبیات داستانی ائمه اطهار ع حوزه ادبیات ادبیات دینی جوان امروز برای مخاطب خلق قهرمان زاویه دید شخصیت ها روز جوان بر اساس اسوه ها ما کجا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.qudsonline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «قدس آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۸۰۳۹۶۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
دلایل توصیه ائمه(ع) به زیارت حضرت عبدالعظیم(ع)
شاید بسیاری از زائران آستان حضرت عبدالعظیم (ع) ندانند که در روایات از ائمه(ع) آمده که ثواب زیارت آن حضرت برابر با زیارت امام حسین(ع) است اما چرا حضرت عبدالعظیم (ع) راهی شهر ری شدند و چه نقشی در ترویج معارف دین در این منطقه داشته و چگونه به جایگاهی رسیدند که چنین مورد عنایت و لطف ائمه(ع) قرار گرفتند؟
حجتالاسلام ابوالفضل حافظیان، نویسنده «مأخذشناسی حضرت عبدالعظیم حسنی(ع) و شهر ری» که فهرستنویسی نسخههای خطی کتابخانه حضرت عبدالعظیم را برعهده داشته است به معرفی تعدادی از کتابهایی پرداخت که در خصوص حضرت عبدالعظیم (ع) نوشته شده است و گفت: شیخ عزیزالله عطاردی کتابی با عنوان «عبدالعظیم حسنی حیاته و مسنده» (زندگانی حضرت عبدالعظیم حسنی (ع) و روایات او) نوشته است که کتاب ارزشمندی است. همچنین کتاب احوال حضرت عبدالعظیم حسنی نوشته شده توسط علی قلیمیرزا اعتماد السلطنه قاجار که اخیراً به چاپ رسیده و کتاب «جنات النعیم فی احوال سیدالشریف عبدالعظیم»، نوشته مولامحمد اسماعیل کزازی اراکی نیز از دیگر کتابهای خوب در خصوص حضرت عبدالعظیم(ع) است. این کتاب قبلاً به صورت چاپ سنگی چاپ شده بود اما بعدها در کنگره حضرت عبدالعظیم حسنی با تصحیح و شکل جدید به چاپ رسید که در این کتاب به صورت مفصل به شخصیت آن حضرت پرداخته شده است.
پیدا شدن نسخه کهن روایات حضرت عبدالعظیم
وی با اشاره به اینکه در خصوص حدیث عرض دین نیز مرحوم آیتالله صافی گلپایگانی در کتابی به شرح این حدیث پرداخته گفت: اخیراً در کتابخانهای در خارج از ایران نسخه خطی کهنی پیدا شده که روایاتی که حضرت عبدالعظیم(ع) روایت کردهاند در آن آمده بود. این جزوه نیز تصحیح و به چاپ رسیده است.
این متخصص کتابشناسی و نسخهشناسی در پاسخ به این سؤال که آیا احتمال دارد منابع کهنی در خصوص حضرت عبدالعظیم(ع) وجود داشته باشد که هنوز شناسایی نشده است؟ گفت: بله؛ حتماً منابعی در تاریخ اهل بیت(ع) وجود دارد که هنوز شناسایی نشدهاند یا نسخهای از آن به دست نیامده است. کتابهایی وجود دارد که به صورت مستقل به شخصیت ایشان پرداخته و کتابهایی نیز داریم که در خصوص اصحاب و روایات ائمه(ع) نوشته شده است که در این کتابها نیز از حضرت عبدالعظیم(ع) یاد شده و روایاتی که ایشان نقل کردهاند را بیان کردهاند. در کتابهایی که برای شرح حال رُوات نوشته شده است نیز نام عبدالعظیم(ع) آمده و از مراتب علمی و معنوی ایشان نیز سخن گفته شده است.
حجتالاسلام حافظیان در پاسخ به این سؤال که چرا حضرت عبدالعظیم(ع) ری را به عنوان مقصد هجرت خود انتخاب کرده بود؟ گفت: آن حضرت از سوی ائمه(ع) به شهرها و سرزمینهای مختلف رفته و به تبلیغ دین میپرداخت. به همین جهت خلیفه عباسی قصد کشتن ایشان را داشت و حضرت عبدالعظیم در حال خوف و ترس از سامرا خارج شدند و تصمیم گرفت به سمت ایران بیاید.
وی ادامه داد: یکی از دلایلی که بزرگانی از اهل بیت(ع) و اصحاب ائمه(ع) ایران را برای هجرت انتخاب میکردند این بود که دوست داشتند به دیدار و زیارت امام رضا(ع) بروند و لذا امامزادگان فراوانی در شهرهای مختلف ایران وجود دارد که به قصد زیارت امام رضا(ع) وارد ایران شدند اما در بین راه در اثر بیماری وفات یافتهاند و یا به شهادت رسیدند.
چرا حضرت عبدالعظیم به ری مهاجرت کرد
این پژوهشگر و مؤلف یکی از دلایل انتخاب ری توسط حضرت عبدالعظیم(ع) را ارتباطات خوب مردم ری با ائمه(ع) عنوان کرد و گفت: مردم ری با امام جواد(ع) در ارتباط بودند و سؤالات خود را برای ائمه اطهار(ع) ارسال میکردند. رسول جعفریان کتابی به نام مکتب و میراث شیعیان ری نوشته است که در این کتاب به علت مهاجرت حضرت عبدالعظیم(ع) به ری و ارتباط اهالی آن با ائمه اطهار اشاره کرده است. بنابراین شهر ری میتوانست محل مناسبی برای ورود حضرت عبدالعظیم(ع) باشد و ایشان از دست حکومت عباسی در امنیت باشد.
وی ادامه داد: طبق روایاتی نیز امام رضا(ع) دستور دادند که حضرت عبدالعظیم(ع) به ری بروند و معارف دینی را در آنجا تبلیغ کنند. البته ممکن است این دستور از سوی امام هادی(ع) صادر شده باشد. شهر ری بعد از این تاریخ نیز مرکز شیعه بوده و مدارس شیعی در آنجا وجود داشته و بزرگان زیادی از آنج برخاستهاند مثل مرحوم کلینی و شیخ صدوق که این نشان میدهد شهر ری مرکزی برای تشیع در جهان اسلام بوده است.
حجتالاسلام حافظیان در پاسخ به این سؤال که چند سال حضرت عبدالعظیم در ری حضور داشتند؟ گفت: بر اساس آنچه در کتابهای تاریخی آمده حدس زده میشود که ایشان در حدود سال 250 قمری به ایران آمده است. وفات ایشان را برخی از بزرگان در سال 252 قمری ذکر کردهاند. بنابراین حدود یک سال یا کمی بیشتر در ری بودند؛ البته مدتی نیز به صورت مخفیانه در منزل یکی از شیعیان زندگی میکردند و گاهی به صورت پنهانی از منزل خارج میشدند و به زیارت حضرت حمزه میرفتند و میفرمودند ایشان از اولاد امام کاظم(ع) است.
وی افزود: یکی از دلایلی که ایشان به ری آمد این است که مرقد امامزادگان در آنجا بوده و این مسئله نشاندهنده ارادت مردم ری به اهل بیت(ع) است. بعد از مدتی زندگی مخفیانه، مردم با حضرت عبدالعظیم(ع) آشنا میشوند و برای دریافت معارف دینی نزد ایشان میروند.
نویسنده کتاب «رسائل فی درایة الحدیث» ادامه داد: روایاتی که ایشان از اهل بیت(ع) نقل کردهاند به خصوص حدیث عرض دین که در آن معارف اسلامی درج شده است جنبه آموزشی مهمی برای شیعیان در طول تاریخ و به خصوص برای شیعیان آن عصر داشته است.
نسبی که به امام حسن مجتبی میرسد
وی به نسب حضرت عبدالعظیم (ع) نیز اشاره کرد و گفت: نسب ایشان با چهار واسطه به امام حسن مجتبی(ع) میرسد و ایشان ارتباط بسیار زیادی با امام جواد(ع) و امام هادی(ع) داشتند و بیشتر وقتشان را در همراهی با ائمه اطهار(ع) میگذرانده و معارف دینی را از حضرات کسب و به مردم منتقل میکرده است؛ بنابراین وقتی چنین شخصیتی وارد شهری شود که مردم آن شهر نیز علاقهمند به معارف شیعه هستند، خیلی میتواند مؤثر واقع شوند.
این مؤلف و پژوهشگر دینی عنوان کرد: شخصی نزد امام هادی(ع) رفت و سؤالاتی در خصوص معارف دینی پرسید؛ امام هادی(ع) وی را به حضرت عبدالعظیم(ع) ارجاع داد و فرمود شما که در شهر ری شخصیتی مثل عبدالعظیم دارید، سؤالاتتان را میتوانید از وی بپرسید. این مسئله نشان میدهد که حضرت عبدالعظیم(ع) این موقعیت را داشته که به ترویج احکام دینی بپردازد.
حجتالاسلام حافظیان خاطرنشان کرد: اطلاعات تاریخی گستردهای در خصوص فعالیتهای آن حضرت در آن دوران در شهر ری نداریم اما وجود چنین شخصیتی در شهر ری میتواند واسطه مستقیمی با اهل بیت(ع) برای مردم باشد.
وی در پاسخ به این سؤال که چرا ائمه(ع) بعد از وفات حضرت عبدالعظیم(ع) تلاش میکردند که ایشان را به مردم بشناسانند؟ گفت: در روایات است که زیارت حضرت عبدالعظیم(ع) در ثواب با زیارت امام حسین(ع) برابری میکند. همچنین نقل شده است که کسی که به زیارت ایشان برود بهشت بر او واجب میشود؛ این روایات نشان میدهد حتی پس از وفات حضرت عبدالعظیم(ع) ائمه(ع) تلاش میکردند ایشان را به مردم بشناسانند.
حرم حضرت عبدالعظیم (ع) محل استجابت دعا
این پژوهشگر ادامه داد: بیشتر علمای شیعه و رجالیون در کتابهایشان به مقامات حضرت عبدالعظیم(ع) اشاره کردهاند و بزرگانی مثل مرحوم میرداماد فرمودهاند که حرم حضرت عبدالعظیم (ع) محل استجابت دعا است. اینکه ائمه(ع) به زیارت حضرت عبدالعظیم(ع) را توصیه میکردند نشاندهنده عظمت شخصیت ایشان است و این ظرفیت وجود داشت که مرقد ایشان محوریتی برای اجتماعات شیعیان پیدا کند.
وی در خصوص اینکه چرا در حدیث آمده است که زیارت حضرت عبدالعظیم(ع) در ثواب، شباهت به زیارت امام حسین(ع) دارد، گفت: علمای بزرگ در این خصوص دلایل مختلفی را بیان کردهاند. جناب شیخ صدوق این روایت را در ثوابالاعمال آورده است. در کاملالزیارات نیز این حدیث آمده است. در لئالی الاخبار از امام رضا(ع) نقل شده است که «هر کسی بعد از وفاتم مرا زیارت کند من برای او بهشت را ضمانت میکنم و کسی که قادر بر زیارت من نیست پس به زیارت برادرم عبدالعظیم حسنی در ری برود» که نشاندهنده عظمت شأن و مقام ایشان است. همچنین در همین کتاب آمده است که امام رضا(ع) فرموده است اگر عاجز شدید از زیارت جدم حسین(ع) سید زاهد عابد جناب عبدالعظیم را در ری زیارت کنید که این کفایت میکند تو را از زیارت سیدالهشداء (ع).
حجتالاسلام حافظیان ادامه داد: یکی از ادلهای که برای مشابهت زیارت حضرت عبدالعظیم با زیارت سیدالشهداء(ع) نقل شده این است که در زمان امام هادی(ع) حکومت عباسی برای زیارت امام حسین(ع) شرایط بسیار سختی در نظر گرفته بودند و چه بسا شیعیانی که در راه زیارت سیدالشهداء به شهادت میرسیدند. به دلیل اینکه زیارت حضرت سیدالشهداء از بلاد مختلف بسیار سخت و تهدید آمیز و برای شیعیان خطرناک بود، ائمه(ع) شیعیان علاقهمند به زیارت سیدالشهداء را ترغیب میکردند که به زیارت حضرت عبدالعظیم بروند که وی هم از بزرگان منسوب به اهل بیت(ع) است.
وی افزود: البته احادیث مشابه این حدیث نیز در منابع شیعی آمده است. مثلاً از امام رضا(ع) نقل شده است که هر کس خواهرم حضرت معصومه(س) را در قم زیارت کند مانند این است که مرا زیارت کرده است. پس زیارت منسوبان به اهل بیت(ع) همانند زیارت خود اهل بیت(ع) ثواب دارد و چون به خاطر محبت به اهل بیت(ع) به زیارت بستگان اهل بیت(ع) میروند این ثواب زیارت اهل بیت(ع) را درک میکنند.
حجتالاسلام حافظیان تصریح کرد: البته این حدیث دلالت بر این نمیکند که شأن حضرت عبدالعظیم دقیقا برابر با امام حسین(ع) باشد. بلکه این معنا را میرساند که چون زیارت امام حسین(ع) در آن زمان مشکل بوده به جهت اینکه شیعیان علاقهمند به اهل بیت(ع) محل اجتماعی با هم داشته و به یاد اهل بیت(ع) باشند به آنها توصیه میشد که به زیارت حضرت عبدالعظیم(ع) بروند.
وی در پایان تصریح کرد: در هر محلی وقتی امامزادهای به خاک سپرده شده در طی قرون آنجا محل اجتماع شیعیان بوده و تأثیر ژرفی بر بقای شیعه داشته است.